- باد کردار
- تند رو
معنی باد کردار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که کار بد کند بدکار بد کنش بد عمل بد فعل مقابل نیک کردار
تند و تیز، تندرو
باربر، بارکش، حمال
بد کاری بد کنشی بد عملی بد فعلی بد فعالی مقابل نیک کرداری
نفخ، ورم و متورم شدن
بی کردار دشنامی است
((کَ دَ))
فرهنگ فارسی معین
باد زدن، فخر فروختن، فیس کردن، به فروش نرفتن کالا و ماندن روی دست صاحبش، کسی را به کاری صعب برانگیختن، تیر کردن، محو کردن، دمیدن در سازهای بادی و به صدا درآوردن آن ها
دمیدن باد در چیزی، پر باد شدن داخل چیزی، ورم کردن، فیس و افاده کردن، با کبر و غرور رفتار کردن، بر جا ماندن و به فروش نرسیدن کالایی، در بازی ورق برنده نشدن ورق و باطل شدن آن
بدافعال وبدکردار
بدکار، بدکنش، کسی که کارهای زشت انجام می دهد
پرباد، دارای باد مثلاً لاستیک باددار، بادآور، نفخ آور، دارای ورم، آماس کرده، کنایه از شخص متکبر و خودپسند